۱۰ باور غلط در مورد افسردگی
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۶۸۸۱۹
همه ما زمانی احساس اندوه و غم میکنیم، اما اگر اندوه و احساس پوچ بودن مزمن شود، به افسردگی مبتلا شدهایم و باید فکری برای آن کنیم تا گرفتار پیامدهای بعدی آن نشویم.
در بیشتر جوامع به دلیل اینکه این بیماری ذهنی بهخوبی شناخته نشده است، باورهای غلطی پیرامون آن شکل گرفته است. در اینجا به چند مورد از رایجترین این باورها اشاره کردهایم:
۱.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی از افراد افسردگی را بیماری واقعی نمیدانند و معتقدند افسردگی نتیجه ویژگیهای شخصیتی و انتخاب فردی است. آنها تصور میکنند افسردگی نوعی اندوه یا دلسوزی برای خود است و نمیتوان آن را بیماری روحی و روانی دانست.
حقیقت: بنابر بررسی محققان روانشناسی، اگر فردی بیش از ۲ هفته، حداقل ۵ مورد یا بیشتر علایم زیر را از خود بروز دهد، به افسردگی مبتلاست و باید تحت درمان قرار گیرد:
اندوه طولانیمدت، لذت نبردن از فعالیتهایی که زمانی دوست داشته است، کاهش یا افزایش اشتها، اختلال خواب (بیخوابی یا خواب بیش از حد)، احساس خستگی دایمی، احساس بیارزشی کردن، عدم توانایی تمرکز یا تصمیمگیری و افکار تکرارشونده در مورد مرگ
۲. مصرف دارو برای درمان افسردگی بهترین روش درمان استداروهای ضدافسردگی هورمونهای شیمیایی مغز را بهبود میبخشند که در نتیجه آن خلقوخو و اضطراب فرد کنترل میشود. اغلب پزشکان برای درمان افسردگی از این داروها استفاده میکنند. برخی از افراد تصور میکنند که بهترین درمان افسردگی مصرف داروست.
حقیقت: داروهای ضدافسردگی تمام افسردگیها را درمان نمیکنند و برای هر نوع افسردگی مناسب نیستند. درواقع برای درمان افسردگیها، درکنار مصرف دارو باید رواندرمانی و تغییر سبک زندگی هم انجام شود. معمولا رواندرمانی پس از ۶ ماه مصرف دارو باید شروع شود.
۳. ضربههای روحی موجب افسردگی میشوندبرخی از مردم فکر میکنند که افسردگی همیشه ناشی از حوادث آسیبزاست.
حقیقت: اگرچه رویدادهای آسیبزا و ضربههای روحی محرکهای بالقوه افسردگیاند، تنها دلیل افسردگی نیستند. افسردگی حتی در افرادی که به نظر میآید زندگیهای خوبی دارند هم به وجود میآید.
۴. افسردگی بخشی از رشد فرد استبیشتر مواقع دوره نوجوانی از نظر احساسی، اجتماعی و روانشناختی، دوره بسیار سختی است. علایم افسردگی، مانند خواب بیش از حد، زودرنجی، بدبینی و اضطراب شبیه دوره نوجوانی است و به همین دلیل برخی از افراد تصور میکنند، افسردگی فقط بخشی از گذر فرد از کودکی به بزرگسالی است.
حقیقت: نوجوانان نرخ بالای ابتلا به افسردگی دارند. اما بین اندوه خاص دوران نوجوانی و افسردگی تفاوت وجود دارد. درواقع اگر این حالات روحی نوجوانان طولانی شود، باید به احتمال افسردگی در او شک کرد؛ بنابراین نمیتوان افسردگی را بخشی از رشد فرد دانست.
۵. فقط زنان به افسردگی مبتلا میشوندکلیشههای فرهگی و اجتماعی بر این باورست که مردها افسرده نمیشوند و دراصل نباید افسرده شوند و افسردگی مختص زنان است.
حقیقت: هرکس، چه مرد و چه زن، احتمال دارد به افسردگی مبتلا شود. بررسیهای علمی نشان میدهد که افسردگی مردها بیشتر با خشم یا سوءمصرف مواد مخدر بروز میکند و آنها بهدلیل اجبار فرهنگی برای مردانه رفتار کردن، کمتر از احساساتشان میگویند. از طرفی، افسردگی در زنها رایجتر است و عوامل مختلفی، چون اضطراب، خستگی یا حتی زایمان ممکن است زنان را گرفتار افسردگی کند. افسردگی زایمان در نتیجه تغییرات ناگهانی هورمونهای بدن رخ میدهد.
۶. سابقه خانوادگی در ابتلا به افسردگی نقش داردبسیاری از مردم بر این باورند که اگر فردی در خانواده خود، بیمار مبتلا به افسردگی داشته باشد، او هم حتما به این بیماری مبتلا خواهد شد.
حقیقت: مسلما ژنتیک نقش مهمی در ابتلا به افسردگی دارد و بررسیهای علمی نشان داده است که اگر اقوام درجه یک فردی، افسردگی داشته باشند، خود او ۲ تا ۳ برابر بیشتر از دیگران در خطر افسردگی قرار دارد. اما این خطر حتمی نیست. افسردگی بیشتر ناشی از عوامل زیستمحیطی و روانشناختی است و چنانچه فردی از سبک زندگی سالم پیروی کند و در مواقع ضروری از راهنماییهای اعضای خانواده دلسوز و در عین حال آگاه یا مشاوران روانشناسی بهرهمند شود، به افسردگی مبتلا نخواهد شد.
۷. فعالیت زیاد در روز، افسردگی را درمان میکندبرخی از افراد بر این باورند، با انجام دادن کارهای متعدد و مشغول بودن با انواع فعالیتها و سرگرمیها میتوانند افسردگی خود را درمان یا از ابتلا به آن پیشگیری کنند.
حقیقت: ورزش منظم، وقت گذراندن با خانواده و دوستان ممکن است به فرد در مهار افسردگی کمک کند، اما این روش، توانایی درمان یا کاهش افسردگی را ندارد. افراد مبتلا به افسردگی بیشتر مواقع نمیتوانند روی چند کار یا فعالیت تمرکز داشته باشند؛ بنابراین بهترین کار برای آنها این است که روی یک کار یا پروژهای تمرکز کنند و هرگز خود را با چند کار بهطور همزمان مشغول نکنند. چراکه اضطراب و در نهایت افسردگیشان بیشتر میشود.
۸. افسردگی در سن خاصی شروع میشودبرخی از مردم تصور میکنند، افسردگی معمولا در دهه۲۰ یا ۳۰ سالگی رخ میدهد و فقط بزرگسالان به این بیماری مبتلا میشوند.
حقیقت: افسردگی به سن خاصی مربوط نیست و هر گروه سنی از افراد احتمال ابتلا به این بیماری را دارند. بررسیها نشان داده است، حتی نوزادان هم ممکن است دچار افسردگی شوند.
۹. گفتگو درباره افسردگی، مشکل را بدتر میکندبرخی از مردم معتقدند، صحبت درباره افسردگی یا تایید آن، شرایط را بدتر میکند و حتی ممکن است به فرد افسرده، تهمت دیوانگی و اختلالهای ذهنی زده شود.
حقیقت: این باور کاملا غلط است. برعکس افرادی که افسردگی دارند، باید با مشاوران زبده روانشناسی یا با هرکسی که میتوانند به آنها اعتماد داشته باشند صحبت کنند و راهی برای درمان مشکل خود بیابند.
۱۰. مکملهای گیاهی به درمان افسردگی کمک میکنندبرخی از شرکتهای تولیدکننده مکملهای غذایی مدعیاند مکملهای آنها در درمان افسردگی موثرند. به همین دلیل بسیاری از افراد فکر میکنند میتوانند بهجای روشهای معمول درمان افسردگی، از داروهای گیاهی استفاده کنند.
حقیقت: بررسیهای علمی بسیار محدودی وجود دارد که اثر مکملها و داروهای گیاهی را در درمان افسردگی موثر بدانند. حتی برخی از آن داروها ممکن است در داروهای افسردگی، تداخل ایجاد کنند.
محققان با بررسی انواع افسردگیها، به حقایق بیشتری از این بیماری دست مییابند و با مطالعه نتایج تحقیقات آنها میتوان درک بهتری از افسردگی داشت و تمام باورها و برداشتهای غلط بهمرور از میان برداشته شوند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: طرز تهیه افسردگی افسردگی مبتلا درمان افسردگی برخی از افراد تصور می کنند برای درمان مصرف دارو بررسی ها مکمل ها دارو ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۶۸۸۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف شگفت انگیز سرنخهای ژنتیکی افسردگی
فرارو- از توصیف تجربیات اصلی افسردگی تغییرات در انرژی، فعالیت، تفکر و خلق و خو بیش از ده هزار سال میگذرد. واژه افسردگی حدود ۳۵۰ سال است که مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به چنین پیشینه طولانیای ممکن است شگفت زده شوید اگر بدانید که متخصصان در مورد چیستی افسردگی و هم چنین درباره نحوه تعریف یا علت بروز آن با یکدیگر اجماع نظر ندارند. با این وجود، بسیاری از کارشناسان با این موضوع موافق هستند که افسردگی خانواده بزرگی از بیماریها به علل و سازوکارهای مختلف است. این امر باعث میشود تا انتخاب بهترین درمان برای هر فرد چالش برانگیز باشد.
افسردگی واکنشی در برابر افسردگی درون زادبه گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، یک استراتژی آن است که انواع فرعی افسردگی را جستجو کرده و ببینید که آیا ممکن است با انواع مختلف درمان بهتر عمل کنند یا خیر. یک مثال در این باره مقایسه افسردگی واکنشی با افسردگی درون زاد است. افسردگی واکنشی (هم چنین به عنوان افسردگی اجتماعی یا روانی نیز شناخته میشود) ناشی از قرار گرفتن در معرض رویدادهای استرس زای زندگی است. این موارد ممکن است مورد تعرض واقع شدن یا مواجهه با از دست دادن یک عزیز باشد و یک واکنش قابل درک به یک محرک خارجی قلمداد میشوند.
در مقابل، افسردگی درون زاد (که به عنوان افسردگی بیولوژیکی یا ژنتیکی نیز قلمداد میشود) توسط چیزی در درون ایجاد میشود مانند ژنها یا شیمی مغز. بسیاری از افرادی که به صورت بالینی در زمینه سلامت روان کار میکنند این نوع از تقسیم بندی را میپذیرند. با این وجود، پژوهشگرانی از دانشگاه سیدنی این تقسیم بندی را بیش از اندازه ساده قلمداد کردند. آنان به این موضوع پرداختند که ژنها و رویدادهای استرس زای زندگی ممکن است به صورت جداگانه در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند، اما همزمان با افزایش خطر ابتلا به افسردگی یک فرد با یکدیگر در تعامل هستند. شواهد نشان میدهند که در قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا یک جزء ژنتیکی وجود دارد. برخی از ژنها روی مواردی مانند شخصیت یا کاراکتر تاثیر میگذارند. برخی از ژنها بر نحوه تعامل ما با محیط تاثیر میگذارند.
در نتیجه، آن تیم تحقیقاتی در دانشگاهی سیدنی تصمیم گرفتند نقش ژنها و عوامل استرس زا را بررسی کنند تا متوجه شوند آیا طبقه بندی افسردگی به عنوان واکنشی یا درون زاد معتبر است یا خیر. افراد مبتلا به افسردگی به پرسشهایی درباره قرار گرفتن در معرض رویدادهای استرس زای زندگی پاسخ دادند. محققان دانشگاه سیدنی DNA نمونههای بزاق آن افراد را برای محاسبه مخاطرات ژنتیکی آنان برای اختلالات روانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. سوال آنان ساده بود این که آیا خطر ژنتیکی برای افسردگی، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، اختلال کم توجهی – بیش فعالی* (ADHD)، اضطراب و روان رنجوری* (Neuroticism) بر قرار گرفتن گزارش شده افراد در معرض رویدادهای استرس زای زندگی تاثیر میگذارد یا خیر.
شاید بپرسید آن محققان چرا برای محاسبه خطر ژنتیکی اختلالات روانی در افرادی که پیشتر دچار افسردگی بودند به پژوهش پرداختند و کم و بیش بودن این واریانت در افراد مختلف متفاوت است. حتی افرادی که پیشتر به افسردگی دچار بوده اند نیز ممکن است خطر ژنتیکی کمی برای آن داشته باشند. این افراد ممکن است به دلیل برخی علل دیگر دچار افسردگی شده باشند.
محققان دانشگاه سیدنی خطر ژنتیکی شرایطی به جز افسردگی را به چند دلیل بررسی کردند. نخست آن که واریانتهای ژنتیکی مرتبط با افسردگی با افسردگی مرتبط با سایر اختلالات روانی همپوشانی دارند. نکته دوم آن که دو فرد مبتلا به افسردگی ممکن است واریانت ژنتیکی کاملا متفاوتی داشته باشند. بنابراین، محققان قصد داشتند شبکه گستردهای برای بررسی طیف وسیع تری از واریانتهای ژؤنتیکی مرتبط با اختلالات روانی ایجاد کنند.
اگر تقسیم بندی افسردگی به دو دسته واکنشی و درون زاد معتبر باشد انتظار میرود افرادی که مولفه ژنتیکی کم تری در افسردگی خود دارند (گروه واکنشی) رویدادهای استرس زای زندگی را گزارش کنند. هم چنین انتظار میرود افرادی که دارای مولفه ژنتیکی بالاتری هستند (گروه درون زاد) رویدادهای استرس زای کم تری را گزارش کنند.
با این وجود، پس از مطالعه بیش از ۱۴ هزار فرد مبتلا به افسردگی نتیجه کاملا برعکس آن چه انتظار میرفت حاصل شد. محققان دریافتند افرادی که در معرض خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، اختلال کم توجهی – بیش فعالی یا اسکیزوفرنی قرار دارند میگویند که در معرض استرسهای بیش تری قرار گرفته اند. مواجهه با حمله از طریق سلاح، تجاوز جنسی، سانح رانندگی مشکلات حقوقی و مالی و سوء استفاده و مورد بی توجهی قرار گرفتن در دوران کودکی در افرادی که خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، اختلال کم توجهی – بیش فعالی یا اسکیزوفرنی داشتند شایعتر بود.
ژنها چگونه نقش ایفا میکنند؟خطر ژنتیکی اختلالات روانی حساسیت افراد را نسبت به محیط تغییر میدهد. دو نفر را تصور کنید یکی با خطر ژنتیکی بالا برای افسردگی و دیگری با خطر ژنتیکی پایین برای افسردگی. آن دو نفر شغل شان را از دست میدهند. فرد آسیب پذیر از نظر ژنتیکی از دست دادن شغل را به عنوان تهدیدی برای ارزش خود و موقعیت اجتماعی اش تجربه میکند. احساس شرم و ناامیدی در او وجود دارد. او از ترس از دست دادن شغل دیگر نمیتوانند خود را مجبور کنند به دنبال شغل دیگری باشد. برای فرد دیگر از دست دادن شغل کمتر با چنین احساسی همراه است. آن دو نفر یک رخداد را به گونهای متفاوت درونی میکنند و آن را به شکلی متفاوت به یاد میآورند.
خطر ژنتیکی برای اختلالات روانی همچنین ممکن است باعث شود افراد در محیطهایی قرار بگیرند که اتفاقات بدی در آن رخ میدهد. برای مثال، خطر ژنتیکی بالاتر برای افسردگی ممکن است بر عزت نقس تاثیر بگذارد و فرد را بیشتر در معرض روابط ناکارآمد قرار دهد که سپس تبدیل به روابطی بد خواهند شد.
مطالعه محققان برای افسردگی چه معنایی دارد؟نخست آن که نتیجه مطالعه تایید میکند که ژنها و محیط مستقل نیستند. ژنها بر محیطهایی که در نهایت در آن زندگی میکنیم و بر رخدادهای پس از آن تاثیر میگذارند. ژنها هم چنین بر نحوه واکنش ما به آن رویدادها تاثیر میگذارند.
دوم آن که نتیجه مطالعه محققان استرالیایی از تمایز بین افسردگی واکنشی و درون زاد پشتیبانی نمیکند. ژنها و محیطها تعامل پیچیدهای دارند. در اکثر موارد افسردگی ترکیبی از ژنتیک، بیولوژی و عوامل استرس زا است.
سوم آن که افراد مبتلا به افسردگی که مولفه ژنتیکی قوی تری در افسردگی خود دارند گزارش میدهند که زندگی شان با عوامل استرس زای جدی تری نشانه گذاری شده است. بنابراین، از نظر بالینی افرادی که آسیب پذیری ژنتیکی بالاتری دارند ممکن است از یادگیری تکنیکهای خاص برای مدیریت استرس خود بهرهمند شوند. این ممکن است به برخی از افراد کمک کند تا در وهله نخست احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش دهند. هم چنین، ممکن است به برخی از افراد مبتلا به افسردگی کمک کند تا مواجهه مداوم خود را با عوامل استرس زا را کاهش دهند.
اختلال کم توجهی – بیش فعالی یک اختلال عصبی رشدی است که با اختلال عملکرد اجرایی و علائمی همچون نقص در توجه و تمرکز، بی احتیاطی، بیش فعالی و تکانشگری که فراگیر، مخرب و در عین حال برای سن فرد غیرطبیعی هستند مشخص میشود.
*روان رنجوری یا روان آزرده گرایی یک تمایل طولانی مدت به یک حالت عاطفی منفی یا اضطراب است. روان رنجوری یک بیماری نیست بلکه یک ویژگی شخصیتی است. افراد مبتلا به روان رنجوری تمایل بیشتری به افسردگی دارند و بیشتر از دیگران احساس گناه، حسادت، عصبانیت و اضطراب میکنند.